آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Resound

rɪˈzaʊnd rɪˈzaʊnd

معنی resound | جمله با resound

verb - intransitive

منعکس کردن، پژواک یا انعکاس صدا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The organ resounded through the church.

ارگ در کلیسا طنین‌انداز شد.

The hall resounded with applause.

سالن از هلهله و کف زدن به لرزه درآمد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a fame that has resounded through ages

شهرتی که در همه‌ی روزگاران پیچیده است

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد resound

ارجاع به لغت resound

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «resound» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/resound

لغات نزدیک resound

پیشنهاد بهبود معانی