آخرین به‌روزرسانی:

Clannish

ˈklænɪʃ ˈklænɪʃ

معنی و نمونه‌جمله

adjective

دارای تعصب قبیله‌ای، پیوستگی ایلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

They are so clannish that they invited none but their own family to the wedding.

آن‌قدر طایفه‌پرست هستند که جز اعضای ایل و تبار خود هیچ‌کس را به عروسی دعوت نکردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clannish

  1. adjective exclusive, select
    Synonyms:
    close like related alike restrictive narrow reserved exclusive restricting associative unfriendly akin select insular cliquish sectarian unreceptive
    Antonyms:
    friendly open welcoming

ارجاع به لغت clannish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clannish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clannish

لغات نزدیک clannish

پیشنهاد بهبود معانی