محدودکننده، محدودسازنده، پیشگیر، پیشگیریکننده، بازدارنده، دستوپاگیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The new diet plan was too restrictive, only allowing participants to eat a limited number of foods.
برنامهی غذایی جدید زیاد از حد دستوپاگیر بود و به شرکتکنندگان فقط اجازهی خوردن چند غذای محدود را میداد.
The government implemented a series of restrictive measures to control the spread of the virus.
دولت یک سلسله تدابیر بازدارنده را برای کنترل پخش ویروس اجرا کرد.
restrictive regulations
مقرارت دستوپاگیر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «restrictive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/restrictive