با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Mafia

    ˈmɑː- / / ˈmæ- ˈmæfiə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun
    (در سیسیل - ایتالیا) دولت‌ستیزی، سازمان سری دولت ستیز، مافیا

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    noun
    (آمریکا و غیره - سازمان سری قاچاق مواد مخدر و فحشا که توسط ایتالیایی تباران اداره می‌شود) مافیا
    noun
    (M کوچک) سازمان سری و قانون‌شکن (Maffia هم می‌نویسند)
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد mafia

    1. noun Any tightly knit group of trusted associates
      Synonyms: maffia, Sicilian Mafia
    2. noun A crime syndicate in the United States; organized in families; believed to have important relations to the Sicilian Mafia
      Synonyms: cosa nostra, family, maffia, mafioso, gang, underworld

    ارجاع به لغت mafia

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mafia» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mafia

    لغات نزدیک mafia

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار