فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Smack

smæk smæk

گذشته‌ی ساده:

smacked

شکل سوم:

smacked

سوم‌شخص مفرد:

smacks

وجه وصفی حال:

smacking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb

ماچ، صدای سیلی یا شلاق، مزه، طعم، چشیدن مختصر، با صدا غذا خوردن، ماچ صدا‌دارکردن، مزه مخصوصی داشتن، کف‌دستی زدن، کتک زدن، کاملاً، یکراست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

a smack of racism

اثری از نژادپرستی

an orange with a bitter smack

یک پرتقال تلخ مزه

نمونه‌جمله‌های بیشتر

medicine that smacks of alcohol

دارویی که مزه‌ی الکل را دارد

His comments smack of atheism.

اظهاراتش حاکی از عدم اعتقاد به خداوند است.

a smack of wine for each guest

یک کمی شراب برای هر یک از مهمانان

As soon as me saw the cake, he smacked his lips.

تا کیک را دید شروع کرد به لب مزه کردن.

The child smacked his father on the cheek.

کودک ماچ صداداری بر گونه‌ی پدرش چسباند.

This spoiled child needs a good smacking.

این بچه‌ی لوس یک کتک حسابی لازم دارد.

I wished I could smack his ugly face!

خیلی دلم می‌خواست یک چک توی آن صورت زشتش بزنم!

He drove his car smack into the tree.

اتومبیلش را صاف زد به درخت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد smack

  1. adverb directly, exactly
    Synonyms:
    exactly straight precisely right just accurately clearly square sharply point-blank bang plumb
    Antonyms:
    indirectly off inexactly
  1. noun, verb strike, often with hand
    Synonyms:
    hit slap tap punch blow bang clap pat cuff sock box buffet clout crack chop spank blip snap

Phrasal verbs

smack down

(امریکا - عامیانه) گوشمالی دادن، سرجای خود نشاندن

Idioms

smack-dab

دقیقاٌ، یکسر، سرراست، درست

ارجاع به لغت smack

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «smack» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/smack

لغات نزدیک smack

پیشنهاد بهبود معانی