بهطور غیرمستقیم
The new law will affect us all, directly or indirectly.
قانون جدید بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر همهی ما تأثیر خواهد گذاشت.
They communicated indirectly through a mutual friend.
آنها بهطور غیرمستقیم از طریقِ دوست مشترک ارتباط برقرار کردند.
بهطور غیرواضح، بهطور تلویحی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Trump was referring indirectly to his predecessor, Barack Obama.
ترامپ بهطور تلویحی به همتای پیشین خود، باراک اوباما، اشاره میکرد.
He mentioned religion only indirectly.
تنها بهطور تلویحی به دین اشاره میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «indirectly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indirectly