آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ خرداد ۱۴۰۳

    Demur

    dɪˈmɜrː dɪˈmɜː

    گذشته‌ی ساده:

    demurred

    شکل سوم:

    demurred

    سوم‌شخص مفرد:

    demurs

    وجه وصفی حال:

    demurring

    شکل جمع:

    demurs

    معنی demur | جمله با demur

    verb - intransitive formal

    امتناع کردن، سر باز زدن، خودداری کردن، طفره رفتن، تردید کردن، شانه خالی کردن، درنگ کردن، دودل بودن

    I suggested that we hire him but the boss demurred.

    من پیشنهاد کردم که او را استخدام کنیم؛ ولی رئیس سر باز زد.

    They demurred when invited to join the committee.

    آن‌ها وقتی برای پیوستن به کمیته دعوت شدند، تردید کردند.

    noun uncountable formal

    مخالفت، امتناع، تردید

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    After some delay and demur ...

    پس‌از قدری تأخیر و تردید ...

    Despite his demur, she went ahead and booked the tickets for their vacation.

    با وجود مخالفتش، او پیش رفت و بلیط‌های تعطیلات آن‌ها را رزرو کرد.

    verb - intransitive

    اعتراض کردن، مخالفت کردن

    I demurred on the idea of investing in that risky business.

    من به ایده‌ی سرمایه‌گذاری در آن کسب‌وکار پرخطر اعتراض کردم.

    He demurred at the suggestion of jumping out of an airplane.

    او به پیشنهاد اینکه از هواپیما بپرد، مخالفت کرد.

    verb - intransitive

    حقوق به صلاحیت دادگاه اعتراض کردن، تقاضای درنگ یا مکث کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

    مشاهده

    The judge allowed the defendant to demur and postpone the trial.

    قاضی به متهم اجازه داد تا به صلاحیت دادگاه اعتراض کند و دادگاه را به تعویق بیندازد.

    The lawyer advised his client to demur until more evidence was presented.

    وکیل به موکلش توصیه کرد تا زمانی که مدارک بیشتری ارائه شود، تقاضای درنگ کند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد demur

    1. verb disagree
      Synonyms:
      disagree object protest complain oppose disapprove refuse resist doubt dispute challenge fight cavil remonstrate waver hesitate vacillate pause shy stick balk scruple stickle take exception deprecate pussyfoot hem and haw wait and see combat strain
      Antonyms:
      agree accept consent go along

    Collocations

    without demur

    بی‌چون و چرا

    سوال‌های رایج demur

    گذشته‌ی ساده demur چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده demur در زبان انگلیسی demurred است.

    شکل سوم demur چی میشه؟

    شکل سوم demur در زبان انگلیسی demurred است.

    شکل جمع demur چی میشه؟

    شکل جمع demur در زبان انگلیسی demurs است.

    وجه وصفی حال demur چی میشه؟

    وجه وصفی حال demur در زبان انگلیسی demurring است.

    سوم‌شخص مفرد demur چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد demur در زبان انگلیسی demurs است.

    ارجاع به لغت demur

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «demur» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/demur

    لغات نزدیک demur

    • - demulcent
    • - demultiplexor
    • - demur
    • - demure
    • - demurely
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.