به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Demur

dɪˈmɜrː dɪˈmɜː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    demurred
  • شکل سوم:

    demurred
  • سوم شخص مفرد:

    demurs
  • وجه وصفی حال:

    demurring
  • شکل جمع:

    demurs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adverb
    کم‌رویی کردن، ناز، (حقوق) تقاضای درنگ یا مکث کردن،درنگ کردن، مهلت خواستن، استثنا قائل شدن، تأخیر، تردید رأی
    • - I suggested that we hire him but the boss demurred.
    • - من پیشنهاد کردم که او را استخدام کنیم؛ ولی رئیس سر باز زد.
    • - After some delay and demur ...
    • - پس از قدری تأخیر و تردید ...
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد demur

  1. verb disagree
    Synonyms: balk, cavil, challenge, combat, complain, deprecate, disapprove, dispute, doubt, fight, hem and haw, hesitate, object, oppose, pause, protest, pussyfoot, refuse, remonstrate, resist, scruple, shy, stick, stickle, strain, take exception, vacillate, wait and see, waver
    Antonyms: accept, agree, consent, go along

Collocations

ارجاع به لغت demur

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «demur» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/demur

لغات نزدیک demur

پیشنهاد بهبود معانی