خردهگیری کردن، عیبجویی کردن، خردهگیری، عیبجویی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Today my wife kept caviling about the children.
امروز زنم مرتب دربارهی بچهها نق زد.
When their cavil ended, the train had already left.
هنگامی که خردهگیری آنها تمام شد، ترن رفته بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cavil» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cavil