فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Carp

kɑːrp kɑːp

گذشته‌ی ساده:

carped

شکل سوم:

carped

سوم‌شخص مفرد:

carps

وجه وصفی حال:

carping

شکل جمع:

carps

توضیحات:

همچنین می‌توان از شکل جمع carp به‌ جای carps استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive

عیب‌جویی کردن، از روی خرده‌گیری صحبت کردن، گله کردن، (جانورشناسی) ماهی کول، کپور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

As soon as he got home, his wife would start carping.

همین‌که به خانه می‌رسید، زنش شروع می‌کرد به نق‌زدن.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد carp

  1. verb nag
    Synonyms:
    bother complain criticize find fault fuss grumble reproach knock pan nitpick pick at cavil quibble censure hypercriticize objurgate
    Antonyms:
    ignore let go

ارجاع به لغت carp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/carp

لغات نزدیک carp

پیشنهاد بهبود معانی