آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Search

    sɜːrtʃ sɜːtʃ

    گذشته‌ی ساده:

    searched

    شکل سوم:

    searched

    سوم‌شخص مفرد:

    searches

    وجه وصفی حال:

    searching

    شکل جمع:

    searches

    معنی search | جمله با search

    verb - transitive verb - intransitive B1

    جست‌وجو کردن، کاوش کردن، جست‌وجو کردن، گشتن، بازرسی کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    I searched everywhere for my watch.

    همه‌جا دنبال ساعتم گشتم.

    The police searched the two arrested men.

    پلیس آن دو مرد بازداشت شده را بازرسی بدنی کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to search one's conscience

    به وجدان خود مراجعه کردن

    She searched his face to see if he was telling the truth.

    برای اینکه بداند آیا راست می‌گوید یا نه به چهره‌اش دقیقاً نگاه کرد.

    Scientists are still searching for a cure to cancer.

    دانشمندان هنوز دارند درباره‌ی درمان سرطان پژوهش می‌کنند.

    noun countable

    جست‌وجو، تجسس، تکاپو، بازرسی، کاوش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    the search for the missing ring

    جست‌وجو برای یافتن حلقه‌ی گمشده

    the search for happiness

    جست‌وجوی خوشبختی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Because of nightfall they had to give up their search.

    به‌ واسطه‌ی فرا رسیدن شب مجبور شدند به تجسس خود خاتمه بدهند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد search

    1. noun seeking to find something
      Synonyms:
      investigation pursuit inquiry quest hunt research examination exploration inspection scrutiny chase pursuing pursuance legwork going-over frisking rummage perquisition shakedown fishing expedition inquest wild-goose chase witch hunt
      Antonyms:
      finding
    1. verb seek to find something
      Synonyms:
      look for look hunt seek explore investigate examine probe hunt for inquire check go through inspect study scout scan frisk beat rake rummage rifle through comb go over with a fine-tooth comb scour track down run down ferret ransack quest forage beat about cast about look over go in quest of turn upside down turn inside out leave no stone unturned look high and low grub root pry prospect gun for sift shake down smell around grope poke into scrutinize
      Antonyms:
      find

    Collocations

    in search of

    در جستجوی، به دنبال

    Idioms

    search me

    (عامیانه) پاسخ پرسش تو را نمی‌دانم، من چه می‌دانم!

    لغات هم‌خانواده search

    noun
    search, research, researcher
    adjective
    searching
    verb - transitive
    search, research
    adverb
    searchingly

    سوال‌های رایج search

    گذشته‌ی ساده search چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده search در زبان انگلیسی searched است.

    شکل سوم search چی میشه؟

    شکل سوم search در زبان انگلیسی searched است.

    شکل جمع search چی میشه؟

    شکل جمع search در زبان انگلیسی searches است.

    وجه وصفی حال search چی میشه؟

    وجه وصفی حال search در زبان انگلیسی searching است.

    سوم‌شخص مفرد search چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد search در زبان انگلیسی searches است.

    ارجاع به لغت search

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «search» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/search

    لغات نزدیک search

    • - seaquake
    • - sear
    • - search
    • - search by keyword
    • - search cycle
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.