جوان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:
  • انسان برنا و نورسته
  • فونتیک فارسی

    javaan
  • اسم صفت
    young, young woman, young man, youthful, junior, youngster, juvenile, youth, youngling
    • - اکثر مردمی که حضور داشتند، جوان بودند.

    • - Most of the people in attendance were young.
    • - این جوان دوراندیش نیست.

    • - This youth is shortsighted.
    • - جوان که بودم اشتهایم زیاد بود.

    • - When I was young, I had a big appetite.
  • عامیانه spring chicken
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد جوان

ارجاع به لغت جوان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جوان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جوان

پیشنهاد بهبود معانی