آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۴

    جوان به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم صفت
    فونتیک فارسی / javaan /

    young, young woman, young man, youngster, juvenile, youth, youngling

    young

    young woman

    young man

    youngster

    juvenile

    youth

    youngling

    انسان برنا و نورسته

    اکثر مردمی که حضور داشتند، جوان بودند.

    Most of the people in attendance were young.

    این جوان دوراندیش نیست.

    This youth is shortsighted.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    جوان که بودم اشتهایم زیاد بود.

    When I was young, I had a big appetite.

    صفت
    فونتیک فارسی / javaan /

    young, youthful, junior

    young

    youthful

    junior

    دارای جوانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    جمعیت جوان در جشنواره‌ی موسیقی گرد هم آمدند.

    The youthful crowd gathered at the music festival.

    اعضای جوان تیم شوروشوق زیادی نشان دادند.

    The junior members of the team showed great enthusiasm.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد جوان

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    برنا شاب غلام کودک نوباوه نوجوان نوچه نورسته
    متضاد:
    پیر

    سوال‌های رایج جوان

    جوان به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «جوان» در زبان انگلیسی به young یا به صورت اسمی به young person ترجمه می‌شود.

    «جوان» به دوره‌ای از زندگی گفته می‌شود که انسان پس از نوجوانی وارد آن می‌شود و پیش از میانسالی در آن قرار دارد. این دوره معمولاً با انرژی بالا، امید به آینده، آرزوهای بزرگ، و جست‌وجوی هویت همراه است. جوانی، زمانی است برای کشف توانایی‌ها، تجربه‌ی استقلال، و شکل‌دادن به مسیر زندگی. در بسیاری از فرهنگ‌ها، جوانی نماد نیروی تازه، پویایی، و امکان‌های بی‌پایان است.

    از لحاظ بیولوژیکی، جوانی با رشد کامل جسم و قوی‌ترین مرحله‌ی فیزیکی انسان همراه است. در همین حال، ذهن در حال یادگیری، شک‌کردن، آزمودن و ساختن باورها و ارزش‌هاست. بسیاری از تصمیم‌های سرنوشت‌ساز مانند انتخاب رشته تحصیلی، شغل، شریک زندگی، و محل زندگی در این دوره گرفته می‌شود، که همین مسئله جوانی را به مرحله‌ای حساس و پراهمیت بدل می‌کند.

    جوانان در جامعه نقش مهمی ایفا می‌کنند. آن‌ها محرک نوآوری، تغییر و تحول‌اند و می‌توانند صدای خواسته‌های جدید و رو به آینده باشند. سیاست‌گذاران، آموزش‌وپرورش و رسانه‌ها همواره سعی می‌کنند به نیازهای نسل جوان پاسخ دهند، چرا که این نسل، آینده‌ی یک ملت را رقم می‌زند. در عین حال، جوانی می‌تواند با چالش‌هایی مانند فشار اجتماعی، بحران هویت، بیکاری یا نداشتن منابع کافی برای رشد نیز همراه باشد.

    در ادبیات، هنر و سینما، جوانی اغلب با شور، عشق، شورش، و حتی تراژدی همراه است. بسیاری از داستان‌های جاودانه درباره‌ی تضاد میان رؤیاهای جوانی و واقعیت‌های زندگی نوشته شده‌اند. اما با همه‌ی افت‌وخیزهایش، جوانی یکی از درخشان‌ترین و پراحساس‌ترین فصل‌های زندگی است؛ فصلی که گرچه زود می‌گذرد، اما رد پایش تا همیشه در ذهن و قلب انسان باقی می‌ماند.

    ارجاع به لغت جوان

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «جوان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جوان

    لغات نزدیک جوان

    • - جوال
    • - جوالدوز
    • - جوان
    • - جوان باریک اندام
    • - جوان بی تجربه و گستاخ
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.