همچنین در حالت جمع میتوان از مربیان و مربیها استفاده کرد.
coach, teacher, trainer, pedagogue, educator, handler, tutor, preceptor, don, lecturer, mentor, tamer, instructor
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مربی تشک را پهن کرد تا کشتیگیران روی آن تمرین کنند.
The coach rolled out the mat for the wrestlers to practice on.
مربی دو نفر را از تیم حذف کرد.
The coach cut two men from the team.
مربی فوتبال
a football coach
مربی در زبان انگلیسی بسته به زمینهی استفاده Coach، Trainer یا Mentor معنی میشود.
کلمهی «مربی» به فردی اطلاق میشود که وظیفهی هدایت، آموزش، حمایت و رشد دادن دیگران را در یک زمینهی خاص بر عهده دارد. این زمینه میتواند ورزشی، آموزشی، حرفهای یا حتی روانشناختی و رشد فردی باشد. مربی کسی است که نه فقط دانش فنی یا تجربیات خود را انتقال میدهد، بلکه با رویکردی انسانی و الهامبخش، تلاش میکند ظرفیتهای بالقوهی شاگرد یا مخاطبش را شکوفا کند.
در دنیای ورزش، مربی نقشی کلیدی دارد. او استراتژی میچیند، تکنیکها را آموزش میدهد، روحیه میدهد و هنگام شکستها دلگرمی میبخشد. رابطهی میان یک ورزشکار و مربیاش اغلب فراتر از دستور و اجراست؛ این رابطه سرشار از اعتماد، انگیزه و رشد دوطرفه است.
در زمینههای دیگر، مانند آموزش زبان، موسیقی، یا مهارتهای حرفهای، مربی بیشتر شبیه به معلمی است که همراه با آموزش، نقش راهنما، مشوق و مشاور را نیز ایفا میکند.
همچنین در سالهای اخیر مفهوم «مربیگری» (coaching) در حوزهی رشد فردی و شغلی نیز جایگاه ویژهای پیدا کرده است. مربیان زندگی (life coaches) یا مربیان شغلی (career coaches) کسانی هستند که با طرح پرسشهای عمیق، گوش دادن فعال و ایجاد فضا برای تأمل، به افراد کمک میکنند تا مسیر شخصی یا حرفهای خود را بهتر بشناسند، موانع را شناسایی کنند و تصمیمات آگاهانهتری بگیرند. در اینجا مربی کمتر «آموزنده» است و بیشتر «همراه» و تسهیلگر.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مربی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مربی