زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

راهنما به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / raahnamaa /

guide, usher, trafficator, leader, lodestar, cicerone, pilot, guiding, docent

guide

usher

trafficator

leader

lodestar

cicerone

pilot

guiding

docent

راهبر

دسته‌ی ما مرکب از ده کوه‌نورد و یک راهنما بود.

Our outfit was composed of ten mountain climbers and one guide.

راهنما به ما کمک کرد صندلی‌هایمان را عوض کنیم.

The usher helped us change seats.

اسم
فونتیک فارسی / raahnamaa /

guidebook, manual, directory, indicator, landmark, key, flasher, vade mecum, turn signal

guidebook

manual

directory

indicator

landmark

key

flasher

vade mecum

turn signal

کسی یا چیزی که راهنمایی می‌کند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

کتاب راهنما دارای نمودارهایی برای رجوع راحت است.

The guidebook has charts for easy reference.

راهنما در انتهای کتاب چاپ شده است.

The key is printed at the end of the book.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد راهنما

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
دفترچه‌راهنما

ارجاع به لغت راهنما

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «راهنما» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/راهنما

لغات نزدیک راهنما

پیشنهاد بهبود معانی