آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

رهبر به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / rahbar /

leader, guide, head, pacesetter, torchbearer, trend-setter, chief

leader

guide

head

pacesetter

torchbearer

trend-setter

chief

پیشوا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

او را به عنوان رهبر جدید حزب برگزیدند.

They picked him as the party's new leader.

در مورد امور اقتصادی عقاید دو رهبر در یک راستا بود.

In economic matters, the two leaders' ideas converged.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد رهبر

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت رهبر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رهبر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رهبر

لغات نزدیک رهبر

پیشنهاد بهبود معانی