۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

رهبر به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / rahbar /

leader, guide, head, pacesetter, torchbearer, trend-setter, chief

پیشوا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

او را به عنوان رهبر جدید حزب برگزیدند.

They picked him as the party's new leader.

در مورد امور اقتصادی عقاید دو رهبر در یک راستا بود.

In economic matters, the two leaders' ideas converged.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد رهبر

  1. مترادف:
    امام پیشوا راهبر راهنما زعیم سرکرده سلسله‌جنبان قدوه قیادت مراد مقتدا هادی

ارجاع به لغت رهبر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رهبر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رهبر

لغات نزدیک رهبر

پیشنهاد بهبود معانی