reason, proof, cause, motive, wherefore, ground, argument, occasion, excuse, consideration, warrant, symptom, justification, evidence, vindication, explanation
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بدون دلیل آشکار
for no apparent reason
دلیل مخالفت آنها چه بود؟
What was the cause of their objection?
میتوانم یک دلیل دیگر هم بیاورم.
I can give yet another reason.
او چندین دلیل آورد.
He gave several reasons.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دلیل» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دلیل