امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

استاد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اوستا، توانا در علم یا هنر

فونتیک فارسی

ostaad
اسم
master, grand master, craftsman, expert, artisan, maestro

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- هفت سال شاگردی یک استاد بنا را کرد.

- He was bound over to a master mason for seven years.

- استاد احمد نجار

- master Ahmad, the carpenter
معلم دانشگاه

فونتیک فارسی

ostaad
اسم
professor

- بی‌انضباطی دانشجویان باعث رنجش استاد شد.

- The students' lack of discipline offended the professor.

- استاد فراموشکار

- an absent-minded professor

- حتی غریبه‌ها استاد پیر را تکریم می‌کردند.

- Even strangers showed reverence toward the old professor.
معلم

فونتیک فارسی

ostaad
اسم
teacher, mentor, instructor

- بدشانسی استاد خوبی است

- Misfortune is a good teacher

- تجربه استاد احمق‌هاست

- Experience is the teacher of fools
خبره، ماهر

فونتیک فارسی

ostaad
صفت
masterful, skillful, deft, skilled, adept, well-served

- پویا در نقاشی استاد است

- Pooya is masterly in painting

- او در دروغگویی استاد است.

- He is a master at lying.

- این وکیل استاد مغلطه است.

- This lawyer is a master of chicanery.
عامیانه don
swell
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد استاد

  1. مترادف:
    آموزگار مدرس مربی معلم هیربد
    متضاد:
    شاگرد ناشی
  1. مترادف:
    خبره زبردست کاردان ماهر متبحر
  1. مترادف:
    کارفرما
  1. مترادف:
    صنعتگر
  1. مترادف:
    دانا عالم
  1. مترادف:
    رئیس سرکرده مهتر

ارجاع به لغت استاد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «استاد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/استاد

لغات نزدیک استاد

پیشنهاد بهبود معانی