employer, manager, management, boss, master, manageress, entrepreneur
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کارگر و کارفرما باید هماهنگ باشند.
Labor and management should work in harmony.
کارفرما با کارگرانش غذا خورد.
The master ate his meal with his laborers.
کارفرما باید توانایی کارکنان را ارزیابی کند.
An employer should appraise the ability of his employees.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کارفرما» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کارفرما