زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

ناشی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / naashi /

unskilled, unskillful, inexpert, inexperienced, bungling, novice, inept, incompetent, tyro, clumsy

unskilled

unskillful

inexpert

inexperienced

bungling

novice

inept

incompetent

tyro

clumsy

تازه‌کار، ناوارد

راننده‌ی ناشی به خاطر بی‌تجربگی‌اش باعث تصادف شد.

The unskilled driver caused an accident due to their lack of experience.

جراح ناشی

an incompetent surgeon

صفت
فونتیک فارسی / naashi /

resulting (from), arising (from), (in) consequence (of)

resulting

arising

consequence

دارای سرچشمه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

تیم با چالش‌های زیادی ناشی از شرایط آب‌وهوایی غیرمنتظره مواجه شد.

The team faced several challenges resulting from the unexpected weather conditions.

خسارت‌های مالی ناشی از رکود اقتصادی

financial losses resulting from the economic downturn

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ناشی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
بی‌تجربه تازه‌کار کم‌تجربه ناآزموده نامجرب
مترادف:
دراثر متاثر منتج

ارجاع به لغت ناشی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ناشی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ناشی

لغات نزدیک ناشی

پیشنهاد بهبود معانی