گذشتهی ساده:
gropedشکل سوم:
gropedسومشخص مفرد:
gropesوجه وصفی حال:
gropingکورمالی، دستمالی، کورمالی کردن، در تاریکی پیچیزی گشتن، آزمودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The blind man was groping after his hat.
مرد نابینا کورمال دنبال کلاهش میگشت.
Scientists are groping for an answer to this problem.
دانشمندان سخت در پی جوابی برای این مسئله هستند.
He was accused of groping his secretary.
او را متهم کردند که منشی خود را دستمالی کرده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «grope» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grope