فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Grabble

ˈɡræbʌl ˈɡræbl

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive verb - intransitive

کورمالی کردن، با دست پی چیزی گشتن، با دست ماهی گرفتن، پهن نشستن، جمع‌آوری کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

When the light bulb burned out, he grabbled for matches.

وقتی که لامپ سوخت کورمال‌کورمال به جست‌وجوی کبریت پرداخت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grabble

  1. verb to reach about or search blindly or uncertainly
    Synonyms:
    feel grope fumble poke

ارجاع به لغت grabble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grabble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grabble

لغات نزدیک grabble

پیشنهاد بهبود معانی