کورمالی کردن، با دست پی چیزی گشتن، با دست ماهی گرفتن، پهن نشستن، جمعآوری کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When the light bulb burned out, he grabbled for matches.
وقتی که لامپ سوخت کورمالکورمال به جستوجوی کبریت پرداخت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «grabble» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grabble