همچنین میتوان از take hold of و catch hold of و get hold of بهجای grab hold of استفاده کرد.
گرفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She grabbed hold of the suitcase and carried it upstairs.
او چمدان را در دست گرفت و آن را به طبقهی بالا برد.
I grabbed hold of the railing to avoid falling.
برای اینکه نیفتم، نرده را گرفتم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «grab hold of» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grab-hold-of