در انگلیسی آمریکایی بهجای get hold of از get ahold of هم استفاده میشود.
به دست آوردن، پیدا کردن، تماس گرفتن، گیر آوردن، تهیه کردن، رسیدن به
It's hard to get hold of fresh herbs in this area.
توی این منطقه سخت میشه سبزی تازه پیدا کرد.
She tried to get hold of the manager, but he wasn’t available.
اون سعی کرد با مدیر تماس بگیره، ولی در دسترس نبود.
انگلیسی بریتانیایی درک کردن، فهمیدن، متوجه شدن، سر درآوردن، گرفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Once you get hold of the logic, it all starts to make sense.
زمانی که منطقش را بفهمید، همهچیز برایتان روشن میشود.
She quickly got hold of the main idea.
او سریعاً مفهوم اصلی را متوجه شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «get hold of» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/get-hold-of