با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Ransack

ˈrænsæk ˈrænsæk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    ransacked
  • شکل سوم:

    ransacked
  • سوم‌شخص مفرد:

    ransacks
  • وجه وصفی حال:

    ransacking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
جستجو کردن، زیاد کاوش کردن، غارت کردن، چپاول کردن، لخت کردن، چپاول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- I ransacked all the drawers and still couldn't find my passport.
- همه‌ی کشوها را زیر و رو کردم؛ ولی پاسپورتم را پیدا نکردم.
- Burglars ransacked the apartment.
- سارقین آپارتمان را غارت کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ransack

  1. verb turn inside out in search; ravage
    Synonyms: appropriate, comb, despoil, explore, ferret, filch, go over with a fine-tooth comb, go through, gut, hunt, investigate, lay waste, leave no stone unturned, lift, look all over for, look high and low, look into, loot, make off with, maraud, overhaul, peer, pilfer, pillage, pinch, plunder, poach, probe, pry, purloin, raid, rake, rape, ravish, rifle, rob, rummage, rustle, sack, scan, scour, scrutinize, search, seek, seize, shake down, sound, spoil, spy, steal, strip, take away, thieve
    Antonyms: care for, clean, neaten, tidy

ارجاع به لغت ransack

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ransack» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ransack

لغات نزدیک ransack

پیشنهاد بهبود معانی