امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Neaten

ˈniːtn ˈniːtn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
(به‌طور معمول با: up) تمیز و مرتب کردن، آراسته کردن، تروتمیز کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد neaten

  1. verb tidy
    Synonyms:
    arrange clean clear the decks fix up groom order put in good shape put in order shape up spruce up straighten up whip into shape

ارجاع به لغت neaten

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «neaten» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/neaten

لغات نزدیک neaten

پیشنهاد بهبود معانی