گذشتهی ساده:
rustledشکل سوم:
rustledسومشخص مفرد:
rustlesوجه وصفی حال:
rustlingشکل جمع:
rustlesصدای برگ خشک، خشخش کردن، صدا کردن، صدا در آوردناز، صدای برگ خشک ایجاد کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the soft rustle of her silken dress
صدای ملایم جامهی ابریشمی او
the rustle of their footsteps in the dry golden leaves
صدای خشخش گامهای آنان در برگهای خشک و طلایی رنگ
Autumn leaves rustled in the wind.
برگهای خزان در باد زمزمه میکردند.
با تکاپو گردآوری کردن، با جستوجو سد جوع کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rustle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rustle