یک وعده غذا سر هم کردن / تدارک دیدن سریع غذا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I'm sure I can rustle up a meal with what we have in the fridge.
مطمئنم می توانم با آنچه در یخچال داریم، یک وعده غذا سر هم کنم.
She rustled up a quick meal for the unexpected guests.
او برای مهمانان غیرمنتظره یک غذای سریع تدارک دید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rustle up a meal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rustle-up-a-meal