فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Whir

wɜːr wɜː
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

whirr نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار whir رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
ورور (صدای مرتعش پیوسته‌ای که بر اثر حرکت سریع چیزی به گوش می‌رسد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the whir of propellers
- (صدای) ورور پیش‌ران‌های هواپیما
- The whirr of the blender woke me up from my nap.
- صدای پرپر مخلوط‌کن من را از خواب بیدار کرد.
verb - intransitive
ورور کردن (صدا)
- The electric fan whirred monotonously.
- بادبزن برقی با صدای یکنواخت ورور می‌کرد.
- As the plane took off, the engines whirred loudly in my ears.
- وقتی هواپیما بلند شد، موتورها با صدای بلند در گوشم ورور کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whir

  1. verb to make a continuous low-pitched droning sound
    Synonyms:
    hum buzz drone whirr whiz whizz purr vibrate burr bumble swish birr
  1. noun a continuous low-pitched droning sound
    Synonyms:
    sound hum buzz drone whirr whiz vibrate swish whirring move revolve bustle commotion fly bumble burr swirl birr

ارجاع به لغت whir

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whir» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whir

لغات نزدیک whir

پیشنهاد بهبود معانی