فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Whir

wɜːr wɜː
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

whirr نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار whir رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    ورور (صدای مرتعش پیوسته‌ای که بر اثر حرکت سریع چیزی به گوش می‌رسد)
    • - the whir of propellers
    • - (صدای) ورور پیش‌ران‌های هواپیما
    • - The whirr of the blender woke me up from my nap.
    • - صدای پرپر مخلوط‌کن من را از خواب بیدار کرد.
  • verb - intransitive
    ورور کردن (صدا)
    • - The electric fan whirred monotonously.
    • - بادبزن برقی با صدای یکنواخت ورور می‌کرد.
    • - As the plane took off, the engines whirred loudly in my ears.
    • - وقتی هواپیما بلند شد، موتورها با صدای بلند در گوشم ورور کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد whir

  1. verb To make a continuous low-pitched droning sound
    Synonyms: whiz, hum, bumble, whirr, burr, swish, buzz, whizz, drone, vibrate, birr, purr
  2. noun A continuous low-pitched droning sound
    Synonyms: hum, whiz, bumble, burr, bustle, commotion, buzz, fly, whirr, drone, move, revolve, sound, swirl, whirring, swish, vibrate, birr

ارجاع به لغت whir

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whir» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whir

لغات نزدیک whir

پیشنهاد بهبود معانی