شکل جمع:
burrsخار، پوست زبر و خاردار میوه، گره، برآمدگی، غلیظ تلفظ کردن، حرف r را ادا کردن، پره یا دندانهدار کردن، با مته سوراخ کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I could hear the burr of the fan in the next room.
صدای ورور پنکه را در اتاق مجاور میشنیدم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «burr» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/burr