ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Bur

bɜːr bɜː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun adverb
    ( burr =) خار، تیغ
    • - When he came back from the field, his pants were full of burs.
    • - از دشت که برگشت شلوارش پر از خار و خاشاک بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bur

  1. verb Remove the burrs from
    Synonyms: burr
  2. noun Small bit used in dentistry or surgery
    Synonyms: burr, prickly seedcase, nut, grain, acorn, pod, seed-pod, boll

ارجاع به لغت bur

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bur» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bur

لغات نزدیک bur

پیشنهاد بهبود معانی