فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Whetstone

ˈwetstoʊn ˈwetstəʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    سنگ سنباده، سنگ چاقو تیز‌کن
    • - The chef used a whetstone to sharpen the kitchen knives.
    • - سرآشپز برای تیز کردن چاقوهای آشپزخانه از سنگ سنباده استفاده کرد.
    • - I found a rusty whetstone in my grandfather's home.
    • - در خانه‌ی پدربزرگم یک سنگ سنباده‌ی پوسیده پیدا کردم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد whetstone

  1. noun
    Synonyms: grinder's stone, hone, rubstone, emery, sharpener, grindstone, oilstone, strop, grinder's wheel, carborundum wheel

ارجاع به لغت whetstone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whetstone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whetstone

لغات نزدیک whetstone

پیشنهاد بهبود معانی