فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Grindstone

ˈɡraɪndstoʊn ˈɡraɪndstəʊn

توضیحات:

همچنین می‌توان از millstone به‌جای grindstone استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

سنگ آسیاب، سنگ سمباده، سنگ چاقو‌تیز‌کنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The old grindstone in the workshop was covered in dust.

سنگ آسیاب قدیمی کارگاه غبارآلود بود.

The blacksmith often relied on the grindstone for his tools.

آهنگر اغلب برای ابزار خود به سنگ سمباده وابسته بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grindstone

  1. noun
    Synonyms:
    wheel stone emery wheel

Idioms

keep one's nose to the grindstone

سخت و مداوم کار کردن، بی‌امان کوشیدن، بکوب کار کردن، با تمام وجود تلاش کردن

ارجاع به لغت grindstone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grindstone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grindstone

لغات نزدیک grindstone

پیشنهاد بهبود معانی