همچنین میتوان از millstone بهجای grindstone استفاده کرد.
سنگ آسیاب، سنگ سمباده، سنگ چاقوتیزکنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The old grindstone in the workshop was covered in dust.
سنگ آسیاب قدیمی کارگاه غبارآلود بود.
The blacksmith often relied on the grindstone for his tools.
آهنگر اغلب برای ابزار خود به سنگ سمباده وابسته بود.
keep one's nose to the grindstone
سخت و مداوم کار کردن، بیامان کوشیدن، بکوب کار کردن، با تمام وجود تلاش کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «grindstone» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grindstone