همچنین میتوان از put one's nose to the grindstone نیز استفاده کرد.
سخت و مداوم کار کردن، بیامان کوشیدن، بکوب کار کردن، با تمام وجود تلاش کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She always puts her nose to the grindstone when it comes to her passion for teaching.
وقتی پای اشتیاقش به تدریس در میان باشد، او همیشه با تمام وجود تلاش میکند.
If you want to succeed in your career, you need to put your nose to the grindstone and work hard.
اگر میخواهی در حرفهات موفق شوی، لازم است که بیامان بکوشی و سخت کار کنی.
He decided to keep her nose to the grindstone and finish her thesis ahead of schedule.
او تصمیم گرفت که سخت و مداوم کار کند و پایاننامهاش را پیشاز موعد مقرر به پایان برساند.
Despite the distractions around him, he chose to keep his nose to the grindstone and focus on his project.
علیرغم حواسپرتیهای اطرافش، او تصمیم گرفت که بکوب کار کند و روی پروژهاش متمرکز شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «keep one's nose to the grindstone» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/to-keep-or-have-or-put-ones-nose-to-the-grindstone