گذشتهی ساده:
tunnelledشکل سوم:
tunnelledسومشخص مفرد:
tunnelsوجه وصفی حال:
tunnellingشکل جمع:
tunnelsتونل، کانال، سوراخ کوه، دالان
a railway tunnel
تونل راهآهن
the tunnel under the English Channel
کانال زیر دریای مانش
Some animals dig tunnels.
برخی از جانوران آهون حفر میکنند.
The prisoners dug a tunnel and escaped.
زندانیان تونل کندند و فرار کردند.
تونل زدن، تونل ساختن، حفر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Engineers are tunneling under the river.
مهندسان دارند زیر رودخانه کانال میزنند.
light at the end of the tunnel
کورسوی امید، روزنهی امید، نوری در دل تاریکی، امید به بهبود و یا اتمام اوضاع دشوار (پایان شب سیه، سپید است)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tunnel» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tunnel