فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tunnel

ˈtʌnl ˈtʌnl

گذشته‌ی ساده:

tunnelled

شکل سوم:

tunnelled

سوم‌شخص مفرد:

tunnels

وجه وصفی حال:

tunnelling

شکل جمع:

tunnels

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

تونل، کانال، سوراخ کوه، دالان

a railway tunnel

تونل راه‌آهن

the tunnel under the English Channel

کانال زیر دریای مانش

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Some animals dig tunnels.

برخی از جانوران آهون حفر می‌کنند.

The prisoners dug a tunnel and escaped.

زندانیان تونل کندند و فرار کردند.

verb - transitive verb - intransitive

تونل زدن، تونل ساختن، حفر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Engineers are tunneling under the river.

مهندسان دارند زیر رودخانه کانال می‌زنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tunnel

  1. noun covered passageway
    Synonyms:
    passage channel hole tube underpass shaft subway mine drift pit burrow adit crawl space crawlway crosscut hole in the wall
  1. verb dig a passage through
    Synonyms:
    excavate dig burrow penetrate mine scoop out undermine sap

Idioms

light at the end of the tunnel

کورسوی امید، روزنه‌ی امید، نوری در دل تاریکی، امید به بهبود و یا اتمام اوضاع دشوار (پایان شب سیه، سپید است)

ارجاع به لغت tunnel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tunnel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tunnel

لغات نزدیک tunnel

پیشنهاد بهبود معانی