فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Tunnel

ˈtʌnl ˈtʌnl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    tunnelled
  • شکل سوم:

    tunnelled
  • سوم شخص مفرد:

    tunnels
  • وجه وصفی حال:

    tunnelling
  • شکل جمع:

    tunnels

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B1
    تونل، کانال، سوراخ کوه، دالان
    • - a railway tunnel
    • - تونل راه‌آهن
    • - the tunnel under the English Channel
    • - کانال زیر دریای مانش
    • - Some animals dig tunnels.
    • - برخی از جانوران آهون حفر می‌کنند.
    • - The prisoners dug a tunnel and escaped.
    • - زندانیان تونل کندند و فرار کردند.
  • verb - transitive verb - intransitive
    تونل زدن، تونل ساختن، حفر کردن
    • - Engineers are tunneling under the river.
    • - مهندسان دارند زیر رودخانه کانال می‌زنند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tunnel

  1. noun covered passageway
    Synonyms: adit, burrow, channel, crawl space, crawlway, crosscut, drift, hole, hole in the wall, mine, passage, pit, shaft, subway, tube, underpass
  2. verb dig a passage through
    Synonyms: burrow, excavate, mine, penetrate, sap, scoop out, undermine

ارجاع به لغت tunnel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tunnel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tunnel

لغات نزدیک tunnel

پیشنهاد بهبود معانی