فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Crepitate

ˈkrepɪteɪt ˈkrepɪteɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - intransitive
    انفجار پی‌درپی کردن، صدای خش‌خش کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد crepitate

  1. verb To make a series of short, sharp noises
    Synonyms: crackle, splutter, sputter

ارجاع به لغت crepitate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crepitate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crepitate

لغات نزدیک crepitate

پیشنهاد بهبود معانی