آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۵ فروردین ۱۴۰۴

    Prospect

    ˈprɑːspekt ˈprɒspekt

    گذشته‌ی ساده:

    prospected

    شکل سوم:

    prospected

    سوم‌شخص مفرد:

    prospects

    وجه وصفی حال:

    prospecting

    شکل جمع:

    prospects

    معنی prospect | جمله با prospect

    noun countable uncountable B2

    احتمال، امکان، امید، چشم‌‌انداز (احتمال وقوع اتفاقی خوب)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    There was small prospect of seeing him again.

    احتمال دیدن دوباره‌ی او کم بود.

    The company is excited about the prospect of expanding into new markets.

    شرکت از چشم‌انداز گسترش به بازارهای جدید هیجان‌زده است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The prospect of a promotion made him work harder.

    امکان ترفیع باعث شد او سخت‌تر کار کند.

    a job with excellent prospects

    یک شغل با آینده‌ای عالی

    an orphan child without any prospects in the world

    یک طفل یتیم بدون هیچ آتیه‌ای در این دنیا

    noun singular C2

    تصور، فکر، انتظار (وقوع اتفاقی در آینده)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The prospect of losing his job kept him awake at night.

    فکرِ از دست دادن شغلش، شب‌ها خواب را از او گرفته بود.

    The prospect of early retirement is appealing.

    تصور بازنشستگی زودهنگام جذاب است.

    noun countable

    نامزد، کاندیدا، گزینه‌ی احتمالی، متقاضی

    He is a good prospect for this job.

    او برای این شغل نامزد خوبی است.

    He talked to ten prospects but failed to make a sale.

    او با ده خریدار احتمالی صحبت کرد، ولی موفق به فروش نشد.

    noun countable formal

    دورنما، چشم‌انداز، منظره، دید

    I climbed a hill and gazed at the beautiful prospect spread out before me.

    از تپه بالا رفتم و به منظره‌ی زیبایی که در مقابلم گسترده بود خیره شدم.

    The house has a fine prospect over the lake.

    خانه، چشم‌انداز زیبایی به دریاچه دارد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    God beholding from his prospect high.

    (میلتون) خداوند از دیدگاه رفیع خود نظاره می‌کرد.

    verb - intransitive

    اکتشاف کردن، کاویدن، جست‌وجو کردن، کاوش کردن (دنبال منابع ارزشمند گشتن)

    Several companies are prospecting for oil in the desert.

    چندین شرکت درحال اکتشاف نفت در بیابان هستند.

    The team prospected the area for mineral deposits.

    اعضای تیم، منطقه را برای یافتن ذخایر معدنی کاوش کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to prospect for gold

    دنبال طلا گشتن

    verb - intransitive

    تلاش برای جذب کردن، یافتن، به دست آوردن، ایجاد کردن، در پی چیزی بودن

    Companies are prospecting for investors in emerging markets.

    شرکت‌ها در بازارهای نوظهور به‌دنبال جذب سرمایه‌گذار هستند.

    She used LinkedIn to prospect for job opportunities in marketing.

    او از لینکدین برای جست‌وجوی فرصت‌های شغلی در حوزه‌ی بازاریابی استفاده کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد prospect

    1. noun outlook for future
      Synonyms:
      future expectation hope possibility chance probability forecast anticipation likelihood promise calculation plan thought presumption opening odds expectancy contemplation proposal in the cards irons in the fire
    1. noun landscape, vista
      Synonyms:
      view scene sight panorama perspective vision aspect vista outlook overlook scape spectacle
    1. verb look for; seek
      Synonyms:
      look search investigate explore probe look into go into inquire go after survey dig sift delve
      Antonyms:
      miss overlook

    سوال‌های رایج prospect

    گذشته‌ی ساده prospect چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده prospect در زبان انگلیسی prospected است.

    شکل سوم prospect چی میشه؟

    شکل سوم prospect در زبان انگلیسی prospected است.

    شکل جمع prospect چی میشه؟

    شکل جمع prospect در زبان انگلیسی prospects است.

    وجه وصفی حال prospect چی میشه؟

    وجه وصفی حال prospect در زبان انگلیسی prospecting است.

    سوم‌شخص مفرد prospect چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد prospect در زبان انگلیسی prospects است.

    ارجاع به لغت prospect

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «prospect» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prospect

    لغات نزدیک prospect

    • - prosopography
    • - prosopopoeia
    • - prospect
    • - prospective
    • - prospector
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.