احتمال وقوع، تمایل بهیک سو، احتمالات، شانس
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The odds of being hired are in your favor because you have a doctorate.
چون دکترا داری احتمال اینکه تو را استخدام کنند، زیاد است.
The odds are against his winning.
احتمال بردن او کم است.
They were fighting against heavy odds.
آنها در شرایط سختی میجنگیدند.
نابرابری، فرق، عدم توافق، مغایرت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a victory against overwhelming odds
پیروزی باوجود مشکلات فراوان
They are always at odds with each other over money.
آنها همیشه سر پول با هم ناسازگاری دارند.
باوجود مشکلات یا سختیها، برخلاف انتظار
be at odds with somebody (over something)
(دربارهی چیزی) با کسی اختلاف داشتن
بدون شک، حتماً، هرطور شده
(در مسابقه و غیره) اوانس دادن، فرجه دادن
(انگلیس) موجب تغییرات مهمی نخواهد شد، (برای من) علیالسویه است
شرط بندی کردن (با کسی)
(انگلیس) خرده ریز، خرت و پرت، اشیای متفرقه
احتمال این است که، به احتمال زیاد
(انگلیس - عامیانه) چه اهمیتی دارد، مگه چی شده، خب حالا چی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «odds» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/odds