فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Indecision
ˌɪndɪˈsɪʒn
ˌɪndɪˈsɪʒn
معنی و نمونه‌جمله
noun
بی‌تصمیمی، دودلی، بی‌عزمی، تردید، تأمل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her indecision caused her to miss the train.
دودلی او موجب شد که قطار را از دست بدهد.
مترادف و متضاد indecision
-
noun hesitationSynonyms:doubt uncertainty indecisiveness irresolution vacillation
لغات هم‌خانواده indecision
-
noundecision, indecision
-
verb - transitivedecide
-
adverbdecidedly, decisively
ارجاع به لغت indecision
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «indecision» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indecision
لغات نزدیک indecision
- - indeciduous
- - indecipherable
- - indecision
- - indecisive
- - indeclinable