گذشتهی ساده:
daredشکل سوم:
daredسومشخص مفرد:
daresوجه وصفی حال:
daringشکل جمع:
daresیارا بودن، جرئت کردن
Jump if you dare!
اگر جرئت داری بپر!
try it if you dare.
اگر جرئت داری امتحانش کن.
مبادرت به کار دلیرانه کردن، به مبارزه طلبیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
No one dared to look Teymoor in the eye.
هیچکس جرئت نگاه کردن به چشمان تیمور را نداشت.
Don't you dare to call him fat again!
مبادا دوباره او را «چاق» صدا کنی!
شهامت، یارایی
به واسطهی شرطبندی یا مبارزهطلبی
(به جرئت) میتوانم بگویم
how dare you (he, she, etc.) !
چطور به خودت (خودش و غیره) اجازه میدهی !
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dare» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dare