آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Plunge

    plʌndʒ plʌndʒ

    گذشته‌ی ساده:

    plunged

    شکل سوم:

    plunged

    سوم‌شخص مفرد:

    plunges

    وجه وصفی حال:

    plunging

    شکل جمع:

    plunges

    معنی plunge | جمله با plunge

    noun verb - intransitive adverb C1

    غوطه، شیرجه، گودال عمیق، سرازیری تند، سقوط سنگین، فرو بردن، غوطه‌ورساختن، شیب تند پیدا کردن، شیرجه رفتن، ناگهان داخل شدن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    He plunged his sword into the lion's belly.

    شمشیرش را در شکم شیر فرو کرد.

    to plunge an oar into the water

    پارو را در آب فرو بردن

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    They plunged the country into debt.

    آن‌ها کشور را تا خرخره بدهکار کردند.

    He plunged the rod into the pipe to clear it.

    او میله را در لوله فرو کرد تا آن را باز کند.

    She fell off the rock and plunged into the river.

    از صخره پرت شد و در رود افتاد.

    The country plunged into war and blood.

    کشور در جنگ و خون غوطه‌ور گردید.

    He plunged himself into dissipation.

    در عیش و عشرت غوطه‌ور شد.

    Share prices plunged.

    قیمت سهام تنزل شدید کرد.

    The road turns and plunges.

    جاده می‌پیچد و به‌شدت سراشیب می‌شود.

    She was wearing a dress with a plunging neckline.

    پیراهنی با یقه‌ی چاک‌دار پوشیده بود.

    a plunge into chaos

    غوطه‌وری در هرج‌و‌مرج

    a refreshing plunge in the lake

    شنای مفرح در دریاچه

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد plunge

    1. noun quick drop; enthusiastic attempt
      Synonyms:
      fall dive jump descent immersion submersion submergence dunk swoop immersion venture investment spree nose-dive belly flop high dive duck
      Antonyms:
      rise increase ascent
    1. verb dive or fall fast
      Synonyms:
      drop fall descend dip immerse submerge sink plummet dive throw rush charge dash thrust drive fling pitch propel hurtle career tear lunge jump duck tumble topple lurch swoop immerge submerse go down nose-dive sound cast belly-flop take a header throw oneself take a flyer go whole hog go the limit shoot the works keel
      Antonyms:
      rise ascend increase

    Idioms

    take the plunge

    (معمولاً پس از فکر طولانی و تردید) کاری را شروع کردن، دل به دریا زدن، دست‌به‌کار شدن

    سوال‌های رایج plunge

    گذشته‌ی ساده plunge چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده plunge در زبان انگلیسی plunged است.

    شکل سوم plunge چی میشه؟

    شکل سوم plunge در زبان انگلیسی plunged است.

    شکل جمع plunge چی میشه؟

    شکل جمع plunge در زبان انگلیسی plunges است.

    وجه وصفی حال plunge چی میشه؟

    وجه وصفی حال plunge در زبان انگلیسی plunging است.

    سوم‌شخص مفرد plunge چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد plunge در زبان انگلیسی plunges است.

    ارجاع به لغت plunge

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «plunge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/plunge

    لغات نزدیک plunge

    • - plunderage
    • - plunderous
    • - plunge
    • - plunger
    • - plunk
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.