(معمولاً پس از فکر طولانی و تردید) کاری را شروع کردن، دل به دریا زدن، دستبهکار شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He took the plunge and asked his long-time girlfriend to marry him.
او دل به دریا زد و از دوستدختر قدیمی خود خواست که با او ازدواج کند.
After years of hesitation, she finally decided to take the plunge and start her own business.
پساز سالها تردید، سرانجام تصمیم گرفت دستبهکار شود و کسبوکار خود را راهاندازی کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «take the plunge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/take-the-plunge