در مایع فرو کردن (هنگام خوردن)، غوطه دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He dunked his bread in yogurt and ate it.
او نان خود را در ماست میزد و میخورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dunk» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dunk