آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Dunk

dʌŋk dʌŋk

معنی dunk | جمله با dunk

adverb

در مایع فرو کردن (هنگام خوردن)، غوطه دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He dunked his bread in yogurt and ate it.

او نان خود را در ماست می‌زد و می‌خورد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد dunk

  1. verb dip in liquid

ارجاع به لغت dunk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dunk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dunk

لغات نزدیک dunk

پیشنهاد بهبود معانی