فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Swoop

swuːp swuːp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive verb - intransitive
    (درمورد شاهین) به‌سرعت پایین آمدن، قاپیدن، چپاول کردن، از بین بردن، حرکت سریع نزولی
    • - The eagle swooped down and carried the baby rabbit away.
    • - عقاب شیرجه رفت و بچه خرگوش را برد.
    • - Helicopters swooped down toward us.
    • - هلی‌کوپترها به‌سوی ما به‌سرعت پایین آمدند.
    • - British intelligence swooped him off to London.
    • - دستگاه جاسوسی انگلیس او را در ربود و به لندن برد.
    • - Armed police swooped on the thieves.
    • - افراد پلیس مسلح ریختند سر دزدان.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد swoop

  1. verb descend quickly
    Synonyms: dive, fall, plummet, plunge, pounce, rush, slide, stoop, sweep
    Antonyms: ascend

Idioms

ارجاع به لغت swoop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swoop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/swoop

لغات نزدیک swoop

پیشنهاد بهبود معانی