(درمورد شاهین) بهسرعت پایین آمدن، قاپیدن، چپاول کردن، از بین بردن، حرکت سریع نزولی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The eagle swooped down and carried the baby rabbit away.
عقاب شیرجه رفت و بچه خرگوش را برد.
Helicopters swooped down toward us.
هلیکوپترها بهسوی ما بهسرعت پایین آمدند.
British intelligence swooped him off to London.
دستگاه جاسوسی انگلیس او را در ربود و به لندن برد.
Armed police swooped on the thieves.
افراد پلیس مسلح ریختند سر دزدان.
در یک وهله، با یک عمل، با یک ضربه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «swoop» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/swoop