۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Pounce

paʊns paʊns

گذشته‌ی ساده:

pounced

شکل سوم:

pounced

سوم‌شخص مفرد:

pounces

وجه وصفی حال:

pouncing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive

گرده نقاش، خاکه زغال، ضربت، مشت، پرتاب، استامپ، مهر، حمله با چنگال، یورش، عتاب، جهش، درحال حمله با پنجه، درحال خیز، درحال حمله با چنگال، با چنگال ربودن، مهر زدن به

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The eagle pounced on the rabbit.

عقاب شیرجه رفت و خرگوش را در ربود.

As soon as the telephone rings, Ali pounces on it.

(مجازی) تا تلفن زنگ می‌زند علی می‌پرد و آن را برمی‌دارد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

When I broke the cup, everyone in the house pounced on me.

وقتی فنجان را شکستم، همه‌ی اهل خانه به من پریدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pounce

  1. noun, verb leap at; take by surprise
    Synonyms:
    attack strike jump spring leap at fall upon ambush take unawares dash dart snatch surge bound dive swoop drop

سوال‌های رایج pounce

گذشته‌ی ساده pounce چی میشه؟

گذشته‌ی ساده pounce در زبان انگلیسی pounced است.

شکل سوم pounce چی میشه؟

شکل سوم pounce در زبان انگلیسی pounced است.

وجه وصفی حال pounce چی میشه؟

وجه وصفی حال pounce در زبان انگلیسی pouncing است.

سوم‌شخص مفرد pounce چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد pounce در زبان انگلیسی pounces است.

ارجاع به لغت pounce

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pounce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pounce

لغات نزدیک pounce

پیشنهاد بهبود معانی