امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wildly

ˈwaɪldli ˈwaɪldli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more wildly
  • صفت عالی:

    most wildly

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
(تا حدی مضحک) به‌طور غیرقابل‌کنترل، به‌طور افراطی، شدیداً، به‌شدت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- He has a tendency to exaggerate wildly.
- شدیداً به اغراق و مبالغه تمایل دارد.
- It was wildly expensive.
- به‌شدت گران بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wildly

  1. adjective with emotion
    Synonyms:
    passionately heatedly avidly
  1. adjective without restraint
    Synonyms:
    recklessly carelessly uncontrollably violently fiercely savagely rashly hastily pell-mell confusedly ferociously unwittingly quixotically
    Antonyms:
    carefully prudently judiciously

لغات هم‌خانواده wildly

  • adverb
    wildly, wild

ارجاع به لغت wildly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wildly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wildly

لغات نزدیک wildly

پیشنهاد بهبود معانی