فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Wildly

ˈwaɪldli ˈwaɪldli

صفت تفضیلی:

more wildly

صفت عالی:

most wildly

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2

(تا حدی مضحک) به‌طور غیرقابل‌کنترل، به‌طور افراطی، شدیداً، به‌شدت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He has a tendency to exaggerate wildly.

شدیداً به اغراق و مبالغه تمایل دارد.

It was wildly expensive.

به‌شدت گران بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wildly

  1. adjective with emotion
    Synonyms:
    passionately heatedly avidly
  1. adjective without restraint
    Synonyms:
    recklessly carelessly uncontrollably violently fiercely savagely rashly hastily pell-mell confusedly ferociously unwittingly quixotically
    Antonyms:
    carefully prudently judiciously

لغات هم‌خانواده wildly

ارجاع به لغت wildly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wildly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wildly

لغات نزدیک wildly

پیشنهاد بهبود معانی