آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ آبان ۱۴۰۴

    Wildlife

    ˈwaɪldlaɪf ˈwaɪldlaɪf

    معنی wildlife | جمله با wildlife

    noun uncountable B1

    جانورشناسی حیات‌وحش

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    The wildlife photographer captured stunning images of animals in their natural habitats.

    عکاس حیات‌وحش از حیوانات در زیستگاه‌های طبیعی‌شان عکس‌های شگفت‌انگیزی گرفت.

    The government has implemented strict laws to preserve wildlife.

    دولت برای حفاظت از حیات‌وحش قوانین سختگیرانه‌ای وضع کرده است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The wildlife in the national park is diverse and breathtaking.

    حیات‌وحش در پارک ملی متنوع و خارق‌العاده است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج wildlife

    معنی wildlife به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «wildlife» در زبان فارسی به معنای «حیاتِ وحش» است.

    حیات وحش به تمامی موجودات زنده‌ای اطلاق می‌شود که در محیط‌های طبیعی زندگی می‌کنند و به‌صورت مستقیم تحت کنترل یا پرورش انسان نیستند. این واژه هم جانوران و هم گیاهانی را در بر می‌گیرد که در اکوسیستم‌های گوناگون مانند جنگل‌ها، بیابان‌ها، دریاها، کوهستان‌ها و علفزارها زیست می‌کنند. مفهوم «wildlife» نه‌تنها به موجودات خاصی اشاره دارد، بلکه نمادی از توازن طبیعی، پویایی زیستی و پیوند ژرف میان انسان و طبیعت به شمار می‌آید.

    در بُعد زیست‌محیطی، حیات وحش یکی از ستون‌های اصلی پایداری اکولوژیکی زمین است. وجود گونه‌های گوناگون حیوانی و گیاهی، چرخه‌های طبیعی همچون گرده‌افشانی، تنظیم جمعیت‌ها، تصفیه‌ی آب و خاک، و حفظ تعادل غذایی را تضمین می‌کند. اگر هر یک از این گونه‌ها از بین برود، کل ساختار زیستی منطقه دچار اختلال می‌شود. از این رو، حفاظت از wildlife به معنای حفاظت از زیربنای حیات انسان نیز هست.

    از دیدگاه فرهنگی، حیات وحش در طول تاریخ الهام‌بخش اسطوره‌ها، هنرها و باورهای مردم در سراسر جهان بوده است. بسیاری از حیواناتِ وحشی، همچون شیر، عقاب یا فیل، نمادهایی از قدرت، آزادی یا خرد در فرهنگ‌های مختلف محسوب می‌شوند. طبیعت بکر و بی‌دست‌خورده که زیستگاه این موجودات است، اغلب یادآور سادگی و هماهنگی از‌دست‌رفته‌ی بشر با محیط پیرامون خود است.

    در دوران معاصر، تهدیدهایی همچون تخریب جنگل‌ها، آلودگی، شکار غیرقانونی و تغییرات اقلیمی حیات وحش را با خطر جدی مواجه کرده‌اند. بسیاری از گونه‌ها در آستانه‌ی انقراض قرار گرفته‌اند و دانشمندان، دولت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی برای نجات آن‌ها برنامه‌های گسترده‌ای اجرا می‌کنند. پارک‌های ملی، پناهگاه‌های حیات وحش و پروژه‌های بازپروری حیوانات از جمله اقداماتی‌اند که برای احیای تعادل طبیعی صورت می‌گیرند.

    حیات وحش نه تنها گنجینه‌ای زیستی، بلکه میراثی مشترک برای همه‌ی ساکنان زمین است. تعامل مسئولانه با طبیعت، احترام به زیست‌بوم‌ها و درک نقش هر موجود در چرخه‌ی حیات، از اصول بنیادینی است که بقای آینده‌ی بشر به آن وابسته است. انسان زمانی می‌تواند به‌درستی قدر زندگی خود را بداند که ارزش حیات دیگر موجودات را درک کند.

    ارجاع به لغت wildlife

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «wildlife» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wildlife

    لغات نزدیک wildlife

    • - wildfowler
    • - wilding
    • - wildlife
    • - wildling
    • - wildly
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.