آیکن بنر

نسل سوخته کیه؟! نسل‌ها رو به انگلیسی یاد بگیر!

نسل سوخته؟! نسل‌ها رو به انگلیسی یاد بگیر!

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Uncontrollably

ˌʌnkənˈtroʊləbli ˌʌnkənˈtrəʊləbli

معنی uncontrollably | جمله با uncontrollably

adverb

به‌طور غیرقابل‌کنترل، به‌طور غیرقابل‌جلوگیری، به‌طور بی‌اختیار، به‌طور مهارناپذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

We all started laughing uncontrollably.

همگی به‌طور بی‌اختیار شروع به خندیدن کردیم.

She cried uncontrollably on the shoulders of her friend.

به‌طور غیرقابل‌کنترل و بی‌اختیار روی شانه‌های دوستش گریه کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده uncontrollably

  • adverb
    uncontrollably

ارجاع به لغت uncontrollably

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uncontrollably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/uncontrollably

لغات نزدیک uncontrollably

پیشنهاد بهبود معانی