با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Uncontrollably

ˌʌnkənˈtroʊləbli ˌʌnkənˈtrəʊləbli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    به‌طور غیرقابل‌کنترل، به‌طور غیرقابل‌جلوگیری، به‌طور بی‌اختیار، به‌طور مهارناپذیر
    • - We all started laughing uncontrollably.
    • - همگی به‌طور بی‌اختیار شروع به خندیدن کردیم.
    • - She cried uncontrollably on the shoulders of her friend.
    • - به‌طور غیرقابل‌کنترل و بی‌اختیار روی شانه‌های دوستش گریه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات هم‌خانواده uncontrollably

ارجاع به لغت uncontrollably

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uncontrollably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/uncontrollably

لغات نزدیک uncontrollably

پیشنهاد بهبود معانی