حریصانه، مشتاقانه، با اشتیاق، با طمع، آزمندانه، با ولع
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He avidly reads books every night before bed.
او هر شب قبلاز خواب مشتاقانه کتاب میخواند.
She avidly pursued her dream of becoming an artist.
او حریصانه رویای خود را برای هنرمند شدن دنبال کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «avidly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/avidly