صفت تفضیلی:
more forcefullyصفت عالی:
most forcefullyقویاً، بهطور قاطع، قاطعانه، با قاطعیت، بهطور محکم
He argued forcefully against reform.
او قویاً علیه اصلاحات استدلال کرد.
They have forcefully told the decision-makers to rethink the paradigm.
آنها بهطور قاطع به تصمیمگیرندگان گفتهاند که در این پارادیم (الگوواره) تجدیدنظر کنند.
(استفاده از زور و خشونت فیزیکی) بااجبار، بهزور، با قدرت، بهشدت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Germany's armed forces will forcefully respond to any attempts to violate this country.
نیروهای مسلح آلمان با قدرت به هرگونه اقدام بهمنظورِ تجاوز به این کشور پاسخ خواهند داد.
He was treated disrespectfully and forcefully removed from the office.
با بیاحترامی با او رفتار شد و بهزور او را از دفتر خارج کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «forcefully» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/forcefully