امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mildly

ˈmaɪldli ˈmaɪldli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
به‌طور خفیف، به‌طور مختصر، کم، کمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- She was mildly interested.
- او کمی علاقه‌مند بود.
adverb
با ملایمت، به طور آرام، با متانت
- She spoke mildly and with confidence.
- او آرام و با اعتماد‌به‌نفس حرف می‌زد.
- At two hundred kilograms, she is more than slim, to put it mildly!
- با 200 کیلو وزنی که دارد، حداقل می‌شود گفت قلمی نیست!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mildly

  1. adverb In a gentle manner
    Synonyms:
    gently
  1. adjective
    Synonyms:
    meekly blandly calmly genially tranquilly tepidly softly lightly moderately tenderly compassionately tolerantly patiently imperturbably temperately indifferently quietly soothingly indulgently mollifyingly
    Antonyms:
    violently harshly roughly

Idioms

ارجاع به لغت mildly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mildly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mildly

لغات نزدیک mildly

پیشنهاد بهبود معانی