بهطور خفیف، بهطور مختصر، کم، کمی
She was mildly interested.
او کمی علاقهمند بود.
با ملایمت، به طور آرام، با متانت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She spoke mildly and with confidence.
او آرام و با اعتمادبهنفس حرف میزد.
At two hundred kilograms, she is more than slim, to put it mildly!
با 200 کیلو وزنی که دارد، حداقل میشود گفت قلمی نیست!
دست کم، لااقل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mildly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mildly