آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Mildew

ˈmɪlduː ˈmɪldjuː

گذشته‌ی ساده:

mildewed

شکل سوم:

mildewed

سوم‌شخص مفرد:

mildews

وجه وصفی حال:

mildewing

معنی mildew | جمله با mildew

noun adverb

پرمک، کپک، بادزدگی، زنگ گیاهی، کپک زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

A part of the bread was covered by mildew.

بخشی از نان از کپک پوشیده شده بود.

mildewed

کپک‌زده

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد mildew

  1. noun decomposition
    Synonyms:
    smelliness odorousness malodorousness funkiness moldiness smut fungus rust frowstiness
  1. verb become moldy; spoil due to humidity
    Synonyms:
  1. noun the process of becoming mildewed
    Synonyms:
    mold mould fungus must mustiness blight

سوال‌های رایج mildew

گذشته‌ی ساده mildew چی میشه؟

گذشته‌ی ساده mildew در زبان انگلیسی mildewed است.

شکل سوم mildew چی میشه؟

شکل سوم mildew در زبان انگلیسی mildewed است.

وجه وصفی حال mildew چی میشه؟

وجه وصفی حال mildew در زبان انگلیسی mildewing است.

سوم‌شخص مفرد mildew چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد mildew در زبان انگلیسی mildews است.

ارجاع به لغت mildew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mildew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mildew

لغات نزدیک mildew

پیشنهاد بهبود معانی